گهواره محمد کیان
کوچولوی من،وقتی من و بابایی هم سن و سال الان تو بودیم مارو مگذاشتن تو گهواره.!!!!!!!!!!!!گهواره ما با گهواره های امروزی یه کم متفاوت بود.
مادر جون گهواره منو هنوز نگه داشته بود و وقتی علاقه منو برای داشتن این گهواره متوجه شد اونو برای تو آماده کرد.برای آماده کردنش خیلی به زحمت افتاد چون دیگه وسایلش پیدا نمیشه.................ولی مادرجون که دست بردار نیست.....یه چیزی رو اراده کنه باید به سرانجام برسونه............. هرطور بود تا تولد تو انو آماده کرد.
بعضی وقتها با باباییمیذاریمت تو گهواره تو هم ازش خوشت میاد و برای مدتی اون تو میخوابی و بازی میکنی...............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی