مهمانی
دیروز ناهار خونه خاله جون فاطمه دعوت بودیم.دونفر از دوستای خاله جون سکینه هم بودن. از بندرعباس اومده بودن میخواستن برن رشت دانشگاه.بعداز ناهار همه باهم(ما+خاله جون هانیه+دایی جون وزندایی+مامانی و آقاجون+خاله جون مریم و خاله جون سکینه و دوستاش خلاصه همه بجز خاله جون فاطمه اینا) رفتیم امامزاده سید ابوصالح. خیلی جای قشنگیه!خیلی خوش گذشت.
وقتی برگشتیم عمه معصومه مارو برای شام دعوت کرد.تازه عمه اعظم و مادرجون هم بودن.خداروشکر امیر رضا حالش بهتر شده بود.شب هم خیلی خوش گذشت.عمه معصومه خیلی زحمت کشیده بود.
امشب با بابایی رفتیم ساری اویشن برای بابایی یه دست کت و شلوار خریدیم.خیلی خوشگله!خیلی هم بهش می اد! بابایی هم به افنخار کت و شلوارش مارو شام برد بیرون!
*****جیگر مامان امروز دو ماهه شد!*****
شنبه 5 اسفند 1391 خورشیدی